شعر زیبا، مورد علاقه ی علامه جعفری
سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۹ ب.ظ
می رسد خشک لب از شط فرات، اکبر من،نوجوان اکبر من
سَیلانی بکن ای چشمه ی چشم تر من،نوجوان اکبر من
کِسوت عمر تو تا این خُم فیروزه نمون، لعلی آورد به خون
گیتی از نیل عزا ساخت سیه معجر من، نوجوان اکبر من
تا ز شَستِ ستم خصمِ خدنگ افکن تو، شد مشبک تن تو
بیخت پرویزن (غربال) غم خاک عزا بر سر من، نوجوان اکبر من
کرد تا لطمه باد اجل ای نخل جوان، باغ عمر تو خزان
ریخت از شاخ طراوت همه برگ و برِ من، نوجوان اکبرمن
دولتِ سوگ توام ، ای شه اقلیم بها، خسروی کرد عطا
سینه طبل است و علم آه و اَلَم لشکر من، نوجوان اکبر من
چرخ کز داغ غمت سوخت بر آتش چو خسم، تا بدامانت رسم
کاش بر باد دهد توده ی خاکستر من، نوجوان اکبر من
تا تَهی جام بقایت ز مدار مه و مهر، دور مینای سپهر
ساخت لبریز زخوناب جگر، ساغر من، نوجوان اکبر من
تا مه ِ روی تو ای بدر عرب ،شمس عراق، خورد آسیب محاق
تیره شد روز پدر گشت سیه اختر من، نوجوان اکبر من
گر برین باطله یغما کَرَمِ شبهِ رسول، نکشد خط قبول
خاک بر فرق من و کِلکِ من و دفتر من، نوجوان اکبر من
و اما یغمای جندقی...
۹۴/۰۴/۳۰